علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

مهاجرت واقعی

چند سالی هست که بابا مایل شده زندگی تو یه کشور دیگه رو تجربه کنه. یک زمانی چقدر برای ما سخت بود جابجایی به مرکز شهر که حکم مهاجرت داشت برای خودمون و اطرافیان، اما الان از مرزها هم گذشتیم. روشهای مختلفی رو با جدیت بررسی کرده من هم از همکارانی که اطلاعات دارن مشورت می گیرم و هر از گاهی به بابایی می گم. یه مدت که با دوستش پارسا به من اصرار می کردن از طریق تحصیل بیا. اما واقعا با سه تا بچه با نیازهای مختلف نوجوانی و کودکی و نوزادی، شاغل بودن، ناراحتی های جسمی که بیشتر شده ، من چطور وقت و انرژی داشته باشم درس بخونم؟ که اولین قدمش هم اخذ مدرک آیلتس هست!! درسته دوست دارم اما این کافی نیست. دیگه نمی تونم از بچه هام بزنم.  روش بعدی گر...
8 مرداد 1402

یاشار عزیزم یکسالگیت مبارک😘

پسر گلم، وروجک شیطونم، با قدم های کوچولوت زندگی ما رو شیرین تر کردی. بعد تولدت خدا یک محبتی به دلم انداخته که حد و حساب نداره. هم احساساتی تر شدم و هم منطقی تر و پخته تر. کارهام خیلی بیشتر شده اما زندگی معنای بهتری پیدا کرده. ما همگی عاشقتیم. وقتی میاییم خونه چه من چه بابایی با دیدنت و ذوق کردنت و گریه های از روی نازت؛ خستگی مون در میره. حمزه عزیزم خدا پشت و پناهت باشه و سالم و شاد باشی که مسولیتت خیلی بیشتر از قبل شده آقای ایالوار و گرفتار من😘 علی عزیزم ممنونم ازت که اینقدر کمک حالم شدی. روزایی که خونه نیستی یکم اذیت میشم و بیشتر قدرت رو میدونم. 😍 محمدباقر عزیزم ممنونم که اینقدر قشنگ با داداشی بازی می کنی و قربون صدقه اش میری ...
8 مرداد 1402
1